شیرین کاریهای خانوم کوچولو در یکسالو نیمگی

عزیزدلم سلام

برات بگم که خانمی بزرگ شدی خانومی شدی.... از شیر گرفتمت و اونقده خوب بودی که اصلا اذیت نکردی... دختر گلم

دندونات همه در اومدن بجز 4 تا نیش بالا و پاینت..که اوناهم دارن درمیان بسلامتی

عزیزدلم الان تقریبا دیگه میفهمیم چی میگی کلمات بیشتری رو واضحتر ادا میکنی خیلی خوب سلام میکنی و خیلی با ناز میگی بلهههه....

کنار مامامان و باباب وایمیسی نماز میخونی...

عصرا که میشه به بابایی میگی بابایی تا تا عباسی...(یعنی بریم پارک)

خاله بازیهات شروع شده عروسکاتو میخوابونی و

.....

میدونی الان چطوری سرگرمت کردم تا تو وبلاگت بنویسم خخخخ پسته دادم دستت داری پسته میخوری خیلی دوست داری و خودتم پوست میگیر.....جاشونم که بلدی مدام میای میگی مامان پسته

قند خوری و چای خوریت حرف ندره تا یهجایی یه کسی چایی میخوره سریع میری میشینی جلوش اونقده تو چشاش نگاه میکنی اب دهن قورت میدی تا ناچار بهت چایی بده

اهان یه چیز دیگه نمیدونم چرا اینقد عاشق ریخت و پاشی و وسیله هارو پرت میکنی و تا جمع میکنم دو باره پخششون میکنی

اینجا این دمپاییهارو تازه خریدم واست اونقد دوسشون داشتی که اصلا از پات درشون نمیاوردی اخرشم باهاشون خوابیدی

 

 

یسنا و پسر عموش پارسا

یسنا و دختر عمه هاش نسترن و نیلوفر در حیات باباجون

اینم خاله بازی یسنا


تاریخ : 31 اردیبهشت 1395 - 01:49 | توسط : یسنا غنچه زندگی مامان و بابا | بازدید : 374 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

شیطنتات زیاده شده خانوم کوچولو

سلام سلام دخترک ناز نازی من:-)

از کجا شروع کنم بعد این همه مدتی که نبودم """بذار از کارات بگم در یکسالگی تا یکستلو چهار ماهگت شما دیگه الان کارایی انجام میدی که تو کفت میمونیم هرچیزی یا هر کاری که دیگران انجام میدن به ذهن میسپاری و دوروز بعد ناخوداگاه انجامشون میدی ......کلمات بیشتری رو ادا میکنی....وسایلی که مامان بابا بخوان رو براشون میاری تازه فقطم خودت بیاری اگه کس دیگه ای اورد جیغ میزنی و ناراحت میشی....یه کار دیگه ای که تازگی انجام میدی اینه که سطل و قابلمه هارو میبری اتاق خواب کپ میکنی ازشون بالا میری تا دستت به روی کمد برسه وسیله ها رو برداری.......قند خوردنو دوست داری ....عاشق کفش و جورابی جورابای ننه رو در میاری می برات بپوشم بعدشم کلی ذوق میکنی و پا کوبی و رقص...البته با جورابای خودت اینقد حال نمیکنی هااااا...عمو محمدتو تا مدتها از قصد میگفتی ممد و میدونستی بدش میاد تکرار میکردی اما حالا میگی عمو م…عاشق بازی کردن با دختر عمه ها خصوصا اجی یاسمن هستی …وقتی بابا از در کیاد تو میگی سلااااام:-* به بقیه هم که میشناسی سلام میکنی

وکلماتی که میتونی بگی

اند…قند

عامو..باجون....ننه....اجون(اقاجون)…ماجون)..

داییی

اجی…داداش

نونو…میوه و شکلات و بیسکویت

سپره…سفره

لولو

شون…شونه

حمام

الله واتر………الله و اکبر

بره…بله

هاپو


تاریخ : 12 بهمن 1394 - 16:37 | توسط : یسنا غنچه زندگی مامان و بابا | بازدید : 388 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

یسنا و پسر دایی هاش

اینم سهیل شیطون

 محمد حسین اروم


تاریخ : 08 مهر 1394 - 21:59 | توسط : یسنا غنچه زندگی مامان و بابا | بازدید : 427 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

کمک کردن یسنا به مامان


تاریخ : 08 مهر 1394 - 21:50 | توسط : یسنا غنچه زندگی مامان و بابا | بازدید : 434 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

مدل خواب و نشستن یسنا

مدل نشستن یسنا (قورباغه ای)

 

 

مدل خواب یسنا


تاریخ : 08 مهر 1394 - 21:46 | توسط : یسنا غنچه زندگی مامان و بابا | بازدید : 561 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

تولد تولد تولدت مبارک

سلااااااااااااااام ....... امروز تولد یکسالگی دختر نازمه هورااااااااااااااااااااا هیچ وقت لحظه ای که تازه به دنیا اومدی رو یادم نمیره هروقت تو صورت نازت نگاه میکنم همون لحظه تولدت میاد جلو چشمم ......دوست دارم دختر شیطونو باهوشم.............

 

ببخش که دیردیر میام برات مینویسم اخه تو شیطون شدی و فقط باید دنبال تو باشم .........و اما از کارای تو بگم.........دختر گل من راه افتاده. اونم تو یازده ماهگی اولین گام های زندگیشو خودش تنهایی برداشت ایشالله همیشه به خیر را بری وقتی برات کفش بوقی خریده ( که خیلی هم دوستشون داری) به ذوق کفشا بلند شدی و چند قدمی را رفتی من که خییلیییییی ذوق کردم.........از مبلا بالا پایین میری خونمون کاملا بهم ریختس از دست تو ........عصرا که میشی دنبال بابا اینور اونور میری تا بابا ببردت پاییین و یه وقت قالت نذارههههه........اب تو دست هرکی ببینی گریه میکنی میگی اب بده یا اخم میکنی میگی میخوای....

رو وسایلت یا وسایل من حساس شدی اجازه نمید کسی دست بذاره...واما دندونات که داره در میاد خیلی لاغر شدی و ...

از همه چیز بالا میری از مبل و پشتی و پله و.از روروئکت خودت بالا رفتی توش نشستی........


تاریخ : 08 مهر 1394 - 20:55 | توسط : یسنا غنچه زندگی مامان و بابا | بازدید : 432 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

اولین مروارید سفید تو

سلام سلام خیلی خوشحالم چون دختر گلم اولین مروارید سفید دهنشو بالاخره با کمی رنجش نمایان کرد اونم در 20 .5. 94

دیدن این معجزه خدایی هم برام  خیلی خوشحال کننده بود ایشالله که بقیه دندونات رو هم به راحتی تمام در بیاری مامانی.........


تاریخ : 24 مرداد 1394 - 20:58 | توسط : یسنا غنچه زندگی مامان و بابا | بازدید : 360 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

بزرگ شدن تو

سلام سلام سلاااااااااام

دخترک گل من هر لحظه که بزرگتر میشی یه شیرین کاری جدیدتری یاد میگیری الان که دارم برات مینویسم شما 9 ماه و 6 روزه هستی7.5ماهه دیگه تونستی چهار دستو پا بری که دیگه ریختو پاش کردن خونه رو هم شروع کردی اما الن دیگه دست میگیری و بلند میشی ...رو دو زانو میشینی و نی نای میکنیییییی دست میزنی میرقصی تا اهنگ میشنوی بالا پایین میکنی و میگیی هی هی ............. اما هنوز بی دندون خودمی........عاشق بیرون رفتن شدی وقتی کسی رو مبینی که میخواد بره بیرون میری بغلشو سفت بهش میچسبی مبادا من بگیرمت و.گوشی خونه که زنگ میخوره زودتر از من میدویی سراغش و میگی ا(الو) یا گوشی رو برمیداری میذاری پشت گوشت و اد اد میکنی ....هر عروسک و بچه ای که میبینی حتی برنامه کودک که میبینی میگی دد...روزبه روز شیرین تر و دوست داشتنی تر میشی من خدارو هزار مرتبه شکر میکنم که دارم لحظه به لحظه بزرگ شدنتو میبینم ایشالله به شادی باشه و تو همیشه زیر سایه بابایی سالم باشی...


تاریخ : 12 تیر 1394 - 19:12 | توسط : یسنا غنچه زندگی مامان و بابا | بازدید : 349 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

شیطنت هات شروع شده

سلام سلام دخترک نازم عزیز دلم، تو این مدت خیلی بازیگوش شدی سینه خیز میری دیگه، وتلاشت برای چهار دست و پا رفتن شروع شده بلند میشی رو دست و پاهات یه وقتی هایی هم مثل خرگوشا میپری اما هنوز نمیتونی خوب بری .....حرف زدناتو قربون بشم که از شش ماهگی گفتی دد........و حالا(هفت ماهه) داری میگی بابا و ماما.............فدای او بای بای کردنات برم دختر باهوش من که این کارا برای تو حالا زوده.ماشا.... اهنگو خوب تشخیص میدی مخصوصا اگه شاد باشه ذوق میکنی و دست و پاهاتو تکون میدی و ژست رقص میگیری. یه وقتایی میای جلوم و اگه ما حواسمون بهت نباشه صدامون میکنی تا نگات کنیم اونوقت غش غش میخندی.و یا حالتی که قلقلکت میکنیم به خودت میگیری و امادگیتو برای بازی و خنده به ما اعلام میکنیییییی وای وقتی چادر نمازمو سر میکنم کلی ذوق میکنی و سریع میای سراغم تا با چادر بازی کنی ... که هر بار که این کارا رو میکنی خدا رو هزار بار شکر میکنم امیدوارم همیشه همیشه بخندی.....شیرینممممممممم....راستتتتتتتتتیییییییییییی پسر دایی مسلم 11 فرودین به دنیا اومده خدارو شکر که به سلامت به دنیا اومد
تاریخ : 06 اردیبهشت 1394 - 18:25 | توسط : یسنا غنچه زندگی مامان و بابا | بازدید : 344 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی